رضا نظری امامی | تحلیلی بر وضعیت بخش سلامت برنامه‌های توسعۀ اول تا ششم

یادداشت سیاستی رضا نظری امامی عضو مدرسه استعداد کارگروه سلامت پژوهشکده سیاست‌پژوهی و مطالعات راهبردی حکمت با عنوان تحلیلی بر وضعیت بخش سلامت برنامه‌های توسعۀ اول تا ششم در شماره نوزده گاهنامه حکمتانه منتشر گردید، متن کامل این یادداشت به شرح زیر می‌باشد.

اهمیت برنامه‌­های توسعه در ایران

برنامه توسعه، یک نقشه راه است که براساس سیاست‌های کلی کشور نوشته می‌شود تا بتواند در زمان معین، کشور را به اهداف سیاست­‌های کلی برساند. برنامه­‌های توسعه در ایران از سال‌­های قبل از انقلاب و از دهه بیست تا به امروز، قدمت دارد. پس از انقلاب، شش برنامۀ توسعه نوشته شده است و در حال حاضر در آستانه نوشتن و تدوین برنامه هفتم توسعه در کشور هستیم. تدوین این برنامه‌­ها براساس سیاست­‌های کلی ابلاغی مجمع تشخیص مصلحت به­‌وسیله سازمان برنامه و بودجه دولت­ها انجام می­شود. سپس مجلس شورای اسلامی آن را بررسی کرده، در نهایت تصویب و ابلاغ می­کند. برنامه­‌های توسعه از این جهت که مبنای حرکت ما در هر بخش هستند، بسیار حائز اهمیت‌اند. اما نکتۀ مهم در این برنامه‌­ها این است که الزامات اجرای آنها رعایت شود و برنامه به اهداف خود برسد. شکست برنامه­‌های توسعه البته دلایل متعددی دارد که به بعضی از آنها خواهیم پرداخت.

بررسی بخش سلامت در برنامه­‌های توسعه

بخش بهداشت و درمان برای تأمین و ارتقای سطح سلامت جسمی، روانی و اجتماعی جامعه، در چارچوب سیاست‌­ها و
خط ­مشی­ های تعیین­ شده، دربرگیرنده مجموعه­ای نظام­یافته از فعالیت­ها و عملیات اجرایی در زمینه­‌های مختلف پزشکی است. به­‌رغم تأكيد صریح قانون اساسی برای فراهم کردن امکانات و خدمات بهداشتی و درمانی برای کل جامعه، شواهد و قرائن نشان­ده‌انده آن است که در برنامه­‌های توسعۀ اقتصادی برای تخصیص هزینه‌­های دولت به این بخش، توجه لازم صورت نگرفته است. پیش از بیان مطلب اصلی، معرفی نکاتی اساسی جهت یادآوری در این بخش ضروری است.

الف) در بخش بهداشت و درمان، دو مقوله اساسی مورد توجه قرار می­‌گیرد. نخست، بهداشت به معنای پیشگیری از بروز بیماری­‌ها و دیگری، درمان به معنای متوقف کردن پیشرفت بیماری. به­‌طورکلی بخش بهداشت و درمان، چهار حيطه را پوشش می­‌دهد. اولین حیطه، بحث تولیت دولت است که وزارت بهداشت و درمان، این وظیفه را برعهده دارد. دوم، تأمین منابع مالی و سوم، چگونگی جمع‌­آوری منابع، تجمیع و مدیریت منابع و خرید خدمات است. مورد چهارم، سرمایه­‌گذاری در راستای آموزش منابع انسانی ماهر و متخصص در گروه بهداشتی و پزشکی و سرمایه­‌گذاری در پژوهش، ساختمان، تجهیزات، تدارک دارو و ملزومات پزشکی و به‌­طورکلی تولید منابع فیزیکی است.

ب) ماهیت بهداشت و درمان، خدمتی عمومی است و بخش خصوصی، رغبت چندانی برای صرف هزینه و انجام سرمایه‌­گذاری در آن را ندارد. ازاین‌­رو تقریباً تمامی دولت­‌ها در سرمایه­‌گذاری و تأمین یارانه در این بخش مسئولیت دارند. بنابراین دخالت، نظارت و کمک دولت در این عرصه برای تمامی کشورها، امری قابل قبول و پذیرفته‌­شده است. از سوی دیگر به علت آنکه عرضۀ خدمات بهداشتی و درمانی با مشکلاتی مواجه است، دخالت دولت در این بخش، امری حیاتی به نظر می­‌رسد.

برنامه اول و دوم توسعه با رویکرد تعدیل اقتصادی و آزادسازی اقتصادی نوشته شده بود و به دنبال رفع خرابی‌­ها و جبران خسارات زمان جنگ بوده است. برنامه اول و دوم توسعه، مشابهت زیادی با هم دارد. در بخش بهداشت و درمان، هر دو برنامه دارای موضوعات محدود است و روی مسائل خاصی تمرکز دارد و از گستردگی و جامعیت برخوردار نیست. در برهه زمانی این دو برنامه، تمرکز برنامه­‌ها روی بحث گسترش شبکه­‌های بهداشت و تعدیل جمعیت قرار دارد. همچنین گسترش کمی امکانات و بهداشتی و درمانی و همچنین توسعۀ آنها مدنظر است. در برنامه اول و دوم هرچند موضوعات گفته‌­شده محدود است، از نظر میزان اجرا، موفق­ترین برنامه­‌های توسعه است و حتی در برخی موارد بیش از صد درصد اجرا شده است. از مزایای برنامه اول و دوم، بحث گسترش شبکه­‌های بهداشت کشور بود که در واقع یک کار زیرساختی به حساب می­‌آمد و
نشان­‌دهندۀ اهمیت جایگاه بهداشت در نظام سلامت کشور است. بخش دیگری از دو برنامه، همان رویکرد آزادسازی اقتصادی و مشارکت بخش خصوصی در نظام سلامت کشور است. در این دو برنامه، توجه ویژه­ای به بیمه­‌ها با رویکرد اولویت بخش روستایی وجود دارد. با وجود توجه به موضوعات متعدد در برنامه اول، اما میزان اجرایی شدن این دو برنامه نشان
می­‌دهد که تمرکز دولت بر توسعۀ فیزیکی امکانات، گسترش شبکۀ بهداشت و همچنین تعدیل جمعیت بوده است. در برنامه­‌های بعدی، موضوعات تنوع بیشتری یافته‌­اند.

در برنامه سوم، نظام پرداختی کارانه‌­‍ای مورد توجه قرار داده شده است و همچنین طرح سطح­‌بندی خدمات مطرح شده است. در این برنامه، جهت­‌گیری اصلی دولت، اصلاحات ساختاری و نهادی است. در این برنامه برای اولین­‌بار تنظیم بازار دارویی کشور مورد توجه قرار گرفته است.

برنامه چهارم در واقع نگاه جدی‌تری به مقولۀ عدالت در سلامت دارد. در این طرح برای اولین­‌بار، موضوعاتی همچون پزشک خانواده، نظام ارجاع و عدالت توزیعی مطرح شده است. برنامه چهارم و برنامه­‌های بعدی از جهت جامعیت در برنامه، بهتر از برنامه‌­های پیشین هستند و موضوعات گسترده­‌تری را پوشش می­‌دهند؛ اما از نظر میزان اجرا و دستیابی به اهداف با برنامه اول و دوم قابل قیاس نیستند. در این برنامه، تشکیل شورای عالی سلامت و امنیت غذایی شروع به کار می­‌کند. تا برنامه چهارم، نامی از پرونده الکترونیک سلامت در برنامه­‌های توسعه وجود ندارد.

در برنامه پنجم توسعه برای اولین­‌بار اصطلاح پرونده الکترونیک سلامت، وارد ادبیات برنامه‌­های توسعه می­‌شود. در این برنامه برای اولین­‌بار، توسعۀ طب سنتی مدنظر قرار می­‌گیرد و در زمره اهداف برنامه آورده می­‌شود. همچنین سازمان بیمه سلامت در برنامه پنجم تأسیس می­‌شود. در برنامه پنجم، موضوع خرید راهبردی خدمات سلامت برای اولین­‌بار مطرح می­‌شود. بازنگری ارزش نسبی و تعیین تعرفه خدمات، موضوع دیگری است که در برنامۀ پنجم مدنظر قرار گرفته است. در برنامه پنجم، اشاره خاصی به مقولۀ دارو جز در برخی موارد معدود نشده است.

به نظر می­‌رسد که برنامۀ ششم از حیث موضوعی دچار یک عقب­گرد کیفی و کمی نسبت به برنامه پنجم شده است. برنامه پنجم دارای انسجام موضوعی و همچنین تعدد موضوعات است و جامعیت بیشتری دارد؛ اما برنامه ششم، کمی دچار پراکنده­‌گویی و بی‌­نظمی است و به برخی از موضوعات توجه نکرده است. البته باید توجه داشت که جامعیت برنامۀ توسعه، یکی از ملاک­‌های برنامۀ خوب است. درصورتی­که برنامه‌­ای جامع باشد، اما تأمین مالی آن غیر ممکن باشد، برنامه نوشتن ولو به صورت جامع، دردی را دوا نمی­‌کند و این اتفاقی است که برای برنامه پنجم – که نسبت به تمام برنامه­‌ها، جامع­ترین برنامه است – افتاده است.

در برنامه ششم، توجه ویژه­‌تری به طب سنتی شده است. مثلاً گفته شده که خدمات تأییدشده طب سنتی در نام سلامت ادغام شود. در این برنامه، موضوع حمایت از تولید و عرضۀ داروهای ژنریک به­صورت صریح عنوان شده است.

علل ناکامی برنامه­‌های توسعه

پس از سال­ها اجرای برنامه­‌های توسعه، این برنامه‌­ها با آسیب­ها و مشکلاتی همراه بوده­اند که موجب شده­ است تا خروجی آنها مطلوب نباشد. همچنین بخش سلامت نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. برخی از مشکلات به­صورت عمومی گریبان­‌گیر همه بخش­‌هاست و برخی هم به‌­صورت خاص به بخش سلامت برمی‌­گردد. موارد متعددی را می­‌توان نام برد که موجب این معضل شده است. چند مورد از مهم­ترین موانعِ به نتیجه رسیدنِ بخش سلامت در برنامه‌­ها به شرح زیر است:

  1. عزم و اراده وزارت بهداشت و اولویت­‌های آن با اولویت­‌های برنامه­‌ها، هماهنگ نیست. در واقع نمی­‌توان متوجه شد که دولت‌­ها، اولویت­‌های اجرایی خود را از کجا می­‌آورند؛ زیرا پس از بررسی عملکرد وزارت بهداشت دولت‌­ها متوجه می­‌شویم که به موارد برنامه توجهی نشده است و برخی موارد حتی در سه دولت به­‌صورت پیاپی، جزء برنامه توسعه بوده است، اما اجرا نشده است. یا برای مثال در دوره­ای دیده می‌­شود که طرحی به­‌عنوان طرح تحول سلامت به وجود می­‌آید که در برنامه‌­های توسعه مطرح نشده است یا اینکه در برنامه اول و دوم دیده می­شود که برخی اهداف مانند تحدید جمعیت حتی بیش از صد درصد تحقق پیدا کرده‌­اند، اما برخی اهداف دیگر محقق نشده‌­اند. این مسئله نشان می­دهد که وزارت بهداشت به خواست خودش و بدون توجه به برنامه‌­های توسعه، کارهای خود را انجام می­‌دهد.
  2. ما نظام مسائل مشخصی در قسمت بهداشت و درمان نداریم. با بررسی بخش سلامت شش برنامۀ توسعۀ قبلی متوجه می­‌شویم که گاه هیچ ارتباط منطقی بین موارد برنامه­‌ها در بخش سلامت وجود ندارد. بخش بهداشت و درمان برای موفقیت در برنامه­‌ریزی باید اولویت­‌ها و اهداف خود در برنامه­‌های توسعه را با توجه به نظام مسائل مشخص تعیین کند. اینکه ما با چه مسئله‌­ای روبه­‌رو هستیم و در چه زمانی لازم است به آن بپردازیم و اولویت چندم ما می‌­باشد، از نظام مسائل ما منشأ می­‌شود که در حال حاضر به­جز برخی مسائل که به‌­صورت عنوان­‌های صرف مطرح می­‌شود، چارچوبی به نام نظام مسائل نداریم. 
  3. در بخش اجرا هیچ­گونه سازوکار و تضمینی برای اجرا وجود ندارد و اگر دولت، اهداف را محقق نکرد، هیچ­گونه بازخواستی نمی‌­شود.
  4. بخش بهداشت و درمان از بخش­­‌هایی است که قسمت زیادی از بودجه صرف آن می­‌شود. هرچند بودجه زیادی برای سلامت اختصاص داده می­‌شود، در نوشتن برنامه‌­ها، توجهی به مسئله تأمین مالی نمی­‌شود. ما اغلب در تأمین اعتبارات بیمه‌­ای دچار مشکل بوده‌­ایم. در هیچ کدام از برنامه‌­های توسعه در بخش سلامت برای اهداف ذکرشده، مسئله تأمین مالی مورد توجه قرار نگرفته است. در زمان وزرات آقای هاشمی در دولت آقای روحانی، طرح تحول سلامت بدون در نظر گرفتن اعتبارات بودجه­‌ای وارد برنامه­‌های کشور شد. پزشک خانواده هرچند بارها در برنامه­‌ها آورده شده، هیچ­گاه منابع مالی آن مشخص نشده است. همین اتفاق برای پرونده الکترونیک سلامت نیز افتاده است و این برنامه­‌ها پس از سال­‌های بسیار زیادی که از مطرح شدنشان در برنامه توسعه می‌­گذرد، به همین علت به اجرا در نیامده‌­اند. در واقع مشخص نمی­‌شود که چه میزان اعتبارات لازم است و منبع تأمین آن کجاست. به‌­عنوان مثالی دیگر دیده می‌­شود که برنامه چهارم و پنجم علی­رغم جامعیت مورد قبول و مطرح کردن موضوعات بسیار، در زمینه تأمین مالی مشکل جدی داشته و برای این برنامه­‌ها، منابع مالی در نظر گرفته نشده است.
  5. در بخش سلامت مانند دیگر برنامه­‌ها، مواد مختلف قانونی برنامه­‌ها گاه مخاطب مشخصی ندارد و همچنین درجه الزام آنها مشخص نیست. از همین­‌رو دستگاه­‌های اجرایی می­‌توانند از زیر بار آنها شانه خالی کنند و امکان بازخواست آنها نیز وجود ندارد.

نتیجه‌گیری و پیشنهاد‌های سیاستی

 در حال حاضر در آستانه نوشتن برنامه هفتم توسعه هستیم. در نهایت به نظر می‌­رسد که مشکلات متعددی پیش روی برنامه­‌های توسعه وجود دارد که اگر برطرف نشود، این ناکامی­ و شکست در تدوین و اجرای برنامه­‌های توسعه ادامه­‌دار خواهد بود. این مشکلات در ساحت­‌های مختلف از ابتدای تدوین برنامه تا مرحله اجرا قرار دارد و هر کدام از نهادهای مربوطه باید در بخش مربوط به خود، اصلاحات لازم را انجام دهد.

در بخش تدوین برنامه باید برنامه­‌ها با توجه به مسائل اصلی نظام سلامت و اولویت­‌ها نوشته شود. برای این مسئله، چاره‌­ای جز تدوین نظام مسائل نظام سلامت نیست. همچنین برای نوشتن هر کدام از بخش‌­های سلامت در برنامه‌­های توسعه باید شرایط کشور اعم از وضعیت سیاسی و مالی و… در نظر گرفته شود. اگر واقعاً از جهت تأمین مالی برای یک برنامه، مشکل وجود دارد، چرا باید وارد متن برنامه شود؟ بدون واقع­‌بینی و در نظر گرفتن شرایط، نباید برنامه‌­ای نوشته شود؛ زیرا در نهایت امکان تحقق نخواهد یافت. در بخش دیگر در تدوین بخش سلامت برنامه هفتم توسعه باید مشارکت تمام بخش‌­های دخیل در اجرا انجام شود تا از حیث تجربۀ اجرایی، دور از واقعیات اجرایی نوشته نشود.

در بخش اجرا اما مدیران از وزیر بهداشت تا مدیران ارشد و میانی باید با اولویت­‌های بخش سلامت برنامه هفتم هماهنگ شوند. باید از وزارت بهداشت بابت اجرا نکردن برنامه‌­های سلامت برنامه هفتم بازخواست صورت گیرد و این مسئله هم نیاز به سازوکار قانونی دارد و هم نیاز به مشخص شدن مخاطب برنامه­‌ها و مواد قانونی. به­‌صورت سالانه باید میزان پیشرفت
برنامه­‌ها ارزیابی شود. به نظر می­‌رسد اگر امکان تغییر مواد قانونی برنامه­‌ها در حین اجرا با عنوان بازنگری فراهم شود، امکان تکمیل و تدقیق برنامه­‌ها و نزدیک شدن به اجرا و تحقق آن فراهم خواهد شد.