دکتر هادی مصدق | وضعیت نابسامان محتوای آموزشی ریشه در ساختار معیوب آموزش‌وپرورش دارد.

گروه علم و فناوری / کارگروه آموزش و پرورش

چکیده
محتوای آموزشی دوره رسمی عمومی، اشکالاتی دارد که مانع دست‌یابی مناسب به اهداف این دوره، شده است؛ یکی از اصلی‌ترین مشکلات، مربوط به محتوای آموزشی است. محتوای کنونی در آموزش‌وپرورش، با نیازهای امروز فرد و جامعه تناسب لازم را ندارد. علاوه بر این، حجم محتوای آموزشی بسیار زیاد است. این اشکالات، خود علت‌های ریشه‌ای دیگری دارند که بدون پرداختن به این علت‌ها، نمی‌توان برای اصلاح اشکالات کنونی گام برداشت. در ادامه، علت‌های ریشه‌ای نامناسب بودن محتواها، بیان شده است. به نظر می‌رسد که برطرف شدن این مشکلات، می‌تواند منجر به بهبود محتوای آموزشی دوره رسمی عمومی گردد.

کلیدواژه‌ها: محتوای آموزشی، آسیب‌شناسی محتوای آموزشی، دوره رسمی عمومی، آموزش‌وپرورش، گام دوم در آموزش‌وپرورش.

طرح مسئله

یکی از اساسی‌ترین اجزاء هر نظام آموزشی، محتوای مناسب است. محتوای مناسب، چهار ویژگی دارد: اول. مبتنی بودن بر نیاز (فرد، خانواده و جامعه)؛ دوم. عبور کردن از فیلترهای فلسفی و روان‌شناسی؛  سوم. مبتنی بودن بر آخرین یافته‌های علم روز؛ چهارم. یک‌پارچگی در کل دوره آموزشی (به نحوی که بتواند در بلند مدت تمامی اهداف نظام آموزشی را محقق کند). بررسی‌ها نشان می‌دهد نظام آموزشی در کشور ما، حجم زیادی از محتوا را در خود دارد، که در بسیاری از موارد، نه مبتنی بر نیاز جامعه است و نه نیازهای منطقه‌ای و حتی فرد را تامین می‌کند. از طرف دیگر، ضعف در پژوهش‌محور بودن برنامه‌های درسی، زمینه تحول در آن‌را کاهش داده است. در برخی موارد، برنامه‌های درسی منطبق با توان یادگیری فراگیران طراحی نشده و یا برنامه‌ها از انسجام کافی برخوردار نیستند. حجم زیاد محتوا و دیگر عوامل، طولانی شدن دوره آموزش را با خود به همراه آورده است، که در مجموع منجر به کاهش میزان موفقیت در امر آموزشی می‌شود. البته منظور از سنگینی حجم محتوا، به‌طور دقیق‌تر، سنگینی چگالی محتوا است وگرنه، اگر حجم به‌شکل مثال و تمرین و تشریح و جدول و شکل برای یک مفهوم باشد، مشکلی ایجاد نمی‌کند؛ درواقع، مشکل اصلی، زیاد بودن مفاهیمی است که فرصت پردازش را از دانش‌آموزان می‌گیرد و طول دوران تحصیل را افزایش می‌دهد. این مشکلات توسط چهره‌های مختلفی آسیب‌شناسی شده است؛ از اساتید حوزه علوم تربیتی تا شخص مقام معظم رهبری، که به این مسئله پرداخته‌اند:

  • مقام معظم رهبری (۱۲/۲/۱۳۸۷): «آن‌ها کتاب درسی با درس‌های مختلف داشتند، گفتند این‌ها را تعلیم بدهید، ما هم همین‌طور این تراکم تعلیمات را فراگرفتیم. شیوه سازماندهی آموزش‌وپرورش هم از لحاظ قالب، هم از لحاظ محتوا یک شیوه تقلیدی محض است. این درست نیست؛ ما باید نگاه کنیم ببینیم چه لازم داریم، این شیوه‌ای که هست، کجایش معیوب است. این شیوه عیوبی دارد که یکی از عیب‌هایش، همین حافظه‌محوری است، به‌جای فکرمحوری. آموزش‌وپرورش ما حافظه‌محور است. بچه‌ها باید همین‌طور دائم محفوظات درست کنند.»
  • فانی(۱۳۹۰: ۲۷۳): «کم‌توجهی به کاربردی کردن آموخته‌های دانش‌آموزان از ضعف‌های محتوایی به‌شمار می‌رود.»
  • فاضلی (۱۳۸۵: ۲۴۱): «به نظر من حجم متون محتوایی که به دانش‌آموزان منتقل می‌گردد، باید تا حد زیادی کم شود.»
  • صفایی موحد (مصاحبه، خرداد ۱۳۹۶): «قاعده‌ای در بعضی از کشورها، مثلاً در همان فنلاند، وجود دارد به نام Lees Is More؛ یعنی کمتر ولی عمیق‌تر.»

بحث و بررسی

همان‌طور که بیان گردید، محتوای آموزشی دوره عمومی، از جهات مختلفی دارای ضعف است. ارتقاء این محتوا، نیازمند اصلاح وضعیت موجود و رفع این نقاط ضعف است. به این منظور، لازم است که ابتدا دلایل ریشه‌ای وجود این ضعف‌ها را شناسایی کنیم، تا با توجه به آن، بتوان راهکارهای اصلاحی متناسب با هرکدام را تبیین کرد. در این یادداشت، ۱۲ محور از دلایل ریشه‌ای نامناسب بودن محتوای کنونی بیان می‌شود:

  1. مسئله تضاد منافع در برخی از مولفان گروه‌های تألیف کتب درسی

فرشیدی (۱۳۹۷): «یکی از گلایه‌های معلمان این است که برخی مؤلفان کتاب‌های درسی، هم‌زمان مؤلف کتاب‌های کمک آموزشی در همان رشته و در مجموعه موسوم به “مافیای کنکور” هستند»! این مشکل خود زمینه پیچیدگی در تولید محتوا را ایجاد کرده: به‌نحوی که مولفان را به‌سمت تولید محتوای بیشتر و محتوایی که از گویایی کمتری برخوردار باشد سوق می‌دهد؛ چراکه محتوای بیشتر، زمینه تدوین کتاب‌های کمک آموزشی قطورتر را فراهم و محتوای ضعیف، نیاز به کتاب‌های کمک‌آموزشی را تشدید می‌کند.

  1. نبود مرکز نیازسنجی مستمر و طولی محتواهای آموزشی

محتواهای کارآمد و به‌روز، که مبتنی بر نیازهای روز جامعه و فرد شکل گرفته باشد، نیازمند نیازسنجی مستمر و طولی است. عدم وجود مرکز مشخصی برای هدف مزبور، نیازسنجی‌ها را به دوره‌های خاص و فاصله‌های زمانی طولانی محدود می‌کند؛ آن‌چه فاضلی (مصاحبه، مهر۱۳۹۶) نیز به آن اشاره کرده است: «مهم‌ترین بحث در تولید محتوا، نیازسنجی است؛ که ما مرکز نیازسنجی به‌صورت طولی و مستمر نداریم».

  1. عدم وجود مشوق‌های مناسب برای تولیدکنندگان محتوا

آموزش‌وپرورش در حالی سیاست چند کتابی را در پیش گرفته، که به‌دلیل برخی مشکلات، از جمله: گستردگی دروس مختلف، محدودیت‌های مالی، عدم اهتمام مدیران و هم‌چنین، عدم اعلام‌نیاز جدی از طرف جامعه، عملاً اکثر کتاب‌های درسی به تک‌کتاب نگارش‌شده دفتر تألیف کتب درسی محدود شده است. هر چند آموزش‌وپرورش بخش‌های خصوصی و معلمان و مدیران را به نگارش کتاب مبتنی بر برنامه درسی طراحی‌شده توصیه می‌کند، اما مشوق‌های لازم برای رخداد یک حرکت علمی قوی در این زمینه وجود ندارد.

  1. عدم اعتقاد برخی مسئولان به ضعف در محتوای آموزشی

رعنایی[۱] (مصاحبه، دی۱۳۹۶) این مسئله را این‌گونه مطرح می‌سازد:

«تغییر محتواها از موضوعاتی است که با تغییر هر وزیر و آمدن وزیر دیگر برای چندمین بار مطرح شده است. اما اینکه اجرا نمی‌شود: چون با مقاومت کارشناسان سازمان پژوهش و کتاب‌های درسی روبرو می‌شود. چون به نظر مولفان و کارشناسان سازمان پژوهش حجم کتب زیاد نیست، عملاً کاری صورت نمی‌گیرد.»

  1. عدم ارتباط قوی بین سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی و دفتر تألیف کتب

همان‌طور که قبلاً نیز بیان شد، متاسفانه ارتباط قوی و منظمی بین سازمان پژوهش و دیگر بخش‌های آموزش‌وپرورش وجود ندارد. عدم وجود این رابطه و انسجام، منجر به ضعف در امر ارزش‌یابی محتوا و بازبینی‌های منظم ناظر به آن می‌شود. می‌توان گفت، ارزشیابی محتوا، غالبا براساس نیازهای پژوهشی و هماهنگ با اولویت‌های پژوهشی سازمان انجام نمی‌گردد.

  1. ضعف نسبی نیروی انسانی آموزش‌وپرورش و عدم توانایی و انگیزش کافی برای نقد و بررسی و ارائه پیشنهادات کاربردی جهت اصلاح کتب درسی

به دلیل آن‌که بسیاری از کارمندان، مدیران و معلمان آموزش‌وپرورش، از مهارت‌های لازم برای بررسی و اصلاح محتوا، برخوردار نیستند، خود به خود نمی‌توان انتظار بررسی محتواها و استخراج اشکالات آن و تلاش برای به‌روز کردن محتوا را از آن‌ها داشت (صادقیان[۲]، مصاحبه دی۱۳۹۶).

  1. ضعف آموزش‌های ضمن‌خدمت

ضعف نظام آموزش ضمن‌خدمت، در کنار ضعف اولیه نیروی انسانی جذب شده، سیستم آموزشی را از حضور نیروهای قوی و مؤثر، به‌نحوی که بتوانند به تجزیه و تحلیل مداوم محتواها پرداخته و مبتنی بر برنامه‌های درسی، نیازهای فرد و نیازهای جامعه، به نگارش و تولید کتب درسی مناسب بپردازند، محروم کرده است. از سویی، آموزش‌های ضمن‌خدمت نیز خود در حصار محدودیت بودجه گرفتار است؛ چرا که برخلاف اکثر ارگان‌ها، که یک ردیف بودجه ویژه برای آموزش ضمن‌خدمت دارند، بودجه‌های آموزش ضمن‌خدمت آموزش‌وپرورش، ذیل بند “سایر” قرار گرفته و معمولاً در موارد دیگری به مصرف می‌رسد.

اگر بخواهیم دقیق‌تر و ریشه‌ای‌تر به مسئله بپردازیم، که چرا سازمان برنامه و بودجه بند جداگانه‌ای به این امر اختصاص نمی‌دهد، می‌تواند دلایل مختلفی برشمرد: از جمله، نگاه منفی سازمان برنامه و بودجه به افزایش بودجه آموزش‌وپرورش؛ با این توضیح که: سازمان معتقد است، آموزش‌وپرورش بیش از آن‌که نیازمند افزایش بودجه باشد، نیازمند تغییر ساختار خود، کاهش نیروهای ستادی، کاهش مناطق آموزشی، افزایش بهره‌وری در نیروی انسانی و… است. این مسئله، در کنار روش بودجه‌ریزی افزایشی که در آن، افزایش بودجه مبتنی بر عدد بودجه سال گذشته شکل می‌گیرد، عملاً اختصاص یک ردیف بودجه جدید برای آموزش ضمن‌خدمت را منتفی کرده است.

  1. جایگاه پایین مهارت‌آموزی نسبت به مباحث نظری

اکثر مسئولین، خود تربیت‌یافته سیستم نظری در آموزش و پرورش و آموزش عالی هستند؛ از این‌رو، نگاه نظری به آموزش‌وپرورش نگاه غالب در بین مسئولین است. در چنین فضایی، معرفی و بسط دیدگاه‌های دیگری، متفاوت با رویکرد نظری به آموزش، کاری دشوار است. می‌توان چنین بیان داشت که افراد پرورش‌یافته با معیارهای نظری، به‌سختی می‌توانند تابوی رویکرد نظری بشکانند و از حصار این چارچوب عبور کرده و دیدگاه‌های دیگر را بپذیرند و به‌کار بندند.

  1. نگاه جزیره‌ای گروه‌های تولید کتب درسی

دفتر تألیف کتب درسی، از گروه‌های درسی مختلفی تشکیل شده است که هرکدام مسئولیت نگارش کتب مربوط به حیطه خاصی را دارند؛ اما ارتباط منطقی و قوی بین این گروه‌ها وجود نداشته و همین موضوع منجر به آن شده است که هر گروه، مبتنی بر نگاه جزیره‌ای خود عمل کند. در این رویکرد جزیره‌ای، هر گروهی سعی بر آن دارند که در حوزه مربوط به خود، کامل‌ترین و جامع‌ترین محتوای درسی را تدوین کنند؛ همین رویکرد، منجر به حجیم شدن کتاب‌های درسی شده است. بنیانیان[۳] (مصاحبه، تیر۱۳۹۶) در باب همین نکته، چنین گفته است:

«نکته حائز اهمیت این است که بسیاری از مواد درسی جداگانه تهیه می‌شوند و مثلاً به گروهی می‌گویند شما محتوای کتاب‌های جغرافیا را تهیه کنید و از آنجایی که این افراد به جغرافی خیلی اهمیت می‌دهند، مطالب گسترده‌ای برای درس جغرافیا پیشنهاد می‌دهند. همین اتفاق برای ریاضی، تاریخ و دروس دیگر می‌افتد و به این ترتیب، حجم وسیعی از کتاب تولید می‌شود که دانش‌آموزان باید آن‌ها را بخوانند.»

  1. نظام ارزش‌یابی کنکورمحور

کنکور به‌عنوان آخرین و موثرترین سیستم ارزش‌یابی در نظام آموزشی کشور ما، هم‌چون قطب‌نمایی، مدارس دولتی و خصوصی را خط‌دهی کرده و نظام ارزشی مدیران، معلمان، خانواده‌ها و دانش‌آموزان را شکل‌دهی می‌کند! در این مسیر، تمامی برنامه‌ریزی‌ها و محتواها، ناظر به موفقیت در کنکور شکل گرفته و به این ترتیب، تربیت اساسا به حاشیه رانده شده است. به این ترتیب، آموزش، محور اصلی برنامه‌های مدارس و حتی والدین، عبارت است از: «آموزش» و «تربیت» جای‌گاه چندانی ندارد. ارزش‌یابی متمرکز از طریق کنکور سراسری، نیازمند وحدت در منابع درسی است؛ بنابراین، کتب منتشر شده توسط دفتر تألیف، به‌عنوان مبنای آزمون قرار می‌گیرد. در این ورطه، اساساً زمینه هر نوع نوآوری و تألیف و انتشار کتب جدید با محتواهای دیگر، به‌حاشیه رانده شده و حتی، امکان حرکت به سمت برنامه‌ریزی درسی غیرمتمرکز نیز منتفی می‌شود.

  1. پرداخت حق‌التحریر در تالیف منابع درسی، به صورت حجمی

این اشکال توسط رعنایی (مصاحبه، دی‌۱۳۹۶) این‌گونه بیان شده است: «شنیده شده که نوع تعامل دفتر تألیف کتب درسی با نویسندگان، به شکل حجمی و صفحه‌ای می‌باشد؛ این مکانیزم پرداخت ناخواسته، نویسندگان را به سمت افزایش حجم مطالب درسی سوق می‌دهد.»

  1. قدیمی بودن الگوی نظام آموزشی و نسخه‌برداری از کشورهای دیگر

الگوبرداری از شیوه‌ها و ساختار آموزشی کشورهای دنیا، بدون در نظر گرفتن پایش دوره‌ای و متناسب با نیاز و شرایط کشور، از دلایل قدیمی به‌شمار آوردن نظام آموزشی محسوب می‌گردد؛ تا جایی که مقام معظم رهبری نیز در دیدار جمعی از معلمان، پرستاران و کارگران (۹/۲/۸۸) به این نکته اشاره نموده‌اند:

«نظام آموزش‌وپرورش ما یک نظام تقلیدی و کهنه ‏است؛ دو تا خصوصیت بد در او هست. اولاً، از روز اولی که نظام آموزش‌وپرورش را در دوران سیاه پهلوی و اندکی پیش از آن بر کشور حاکم کردند، نیازها و سنت‌های کشور را در نظر نگرفتند. پایه، سنت‌های کشور باید باشد، از تجربیات دیگران هم باید حداکثرِ استفاده بشود. نه این‌که ما بیاییم الگویی را که در فلان کشور غربی با اقتضائات خودش – با همه خطاهائی که ممکن است داشته باشد- به کار گرفته شده، او را عیناً این‌جا بیاوریم. متأسفانه این کار را کردند؛ تقلیدی محض بود… دوم این‌که همان هم کهنه است! خودِ آن کسانی که یک روزی مرجع تقلید مسؤولان وابسته‏ی کشورِ ما قرار گرفتند، امروز از این روش‌ها عبور کرده‎‏اند و روش‌های تازه‏تری را آورده‏اند؛ اما ما چسبیده‏ایم به همان روش‌های قدیم! تحول لازم است..

 از جمله ویژگی‌های نظام‌های آموزشی پویا و با کیفیت، پایش دوره‌ای و تغییر براساس ویژگی‌های فرهنگی، اجتماعی و… بوده، که متأسفانه در سال‌های اخیر نیز، آموزش‌وپرورش رغبت چندانی به این موضوه نشان نداده است.

راهکارهای پیشنهادی برای اصلاح

باتوجه به علت‌های ریشه‌ای معضل بیان شده، می‌توان به راه‌کارهای ذیل اشاره نمود:

  1. تدوین سیاست‌های تضاد منافع در آموزش‌وپرورش؛ به‌خصوص در حوزه تألیف و نشر.
  2. تأسیس مرکز نیازسنجی مستمر و طولی مربوط به محتواهای آموزشی؛ با کمک اساتید و معلمان رشته‌های مختلف.
  3. حمایت‎های مالی و معنوی از تولیدکنندگان محتوا.
  4. تبیین ضعف محتوای آموزشی، با کمک تحقیقات علمی دقیق و ارائه نتیجه این تحقیقات به مسئولین مربوطه؛ برای اصلاح منابع موجود.
  5. آموزش‌ ضمن‌خدمت معلمان و مدیران، جهت آشنایی بیشتر با روش‌های ارزیابی محتوا.
  6. مشخص شدن ردیف بودجه مشخص برای آموزش‌های ضمن‌خدمت.
  7. افزایش ارتباط با جامعه، به‌جهت افزایش نیازهای مهارتی.
  8. اصلاح نظام گزینش دانشجو و حذف کنکور.
  9. استفاده از الگوهای آموزشی برتر دنیا و هماهنگی محتوای تولیدشده، بر اساس الگوهای نوین و پیش‌رو در تولید منابع آموزشی.

جمع‌بندی

محتوا در نظام آموزشی، نقش قلب را در بدن بازی می‌کند؛ مشخص است که اصلاح این بخش از نظام، می‌تواند زمینه اصلاح دیگر بخش‌ها را نیز به همراه داشته باشد. به‌طور مثال، چنان‌چه بتوانیم از حجم محتواهای ارائه شده در دوره رسمی عمومی، به میزان سی درصد کاهش دهیم، خود به خود می‌تواند زمینه کاهش درصدی از هزینه‌ها، و جبران درصدی از کمبود نیروی انسانی را به دنبال داشته باشد. یا چنان‌چه محتوای آموزشی، بیش از این نیاز محور شود، خود زمینه رشد و بلوغ بالاتر دانش‌آموزان را به‌همراه خواهد داشت؛ که خود منجر به افزایش اعتماد والدین به نظام آموزشی و تمایل به مشارکت و همراهی بیش از پیش را پدید می‌آورد. امید است که اصلاح محتوای آموزشی، آغازگر اصلاح نظام آموزشی باشد.

منابع:

  • فانی، علی‌اصغر (۱۳۹۰). فرا تجربه. تهران: انتشارات عابد.
  • فاضلی، نعمت الله (۱۳۸۵). شناسایی فرصت‌ها و تهدیدهای محیط سیاسی- اجتماعی نسبت به نظام آموزش‌وپرورش ایران. تهران: شورای عالی آموزش‌وپرورش.
  • فرشیدی، محمود (۱۳۹۷). گلایه معلمان به حضور مؤلفان کتاب درسی در مجموعه “مافیای کنکور”. برگرفته از خبرگزاری تسنیم به تاریخ ۲/۱۲/۱۳۹۷ به آدرس الکترونیکی:

https://www.tasnimnews.com/fa/news/۱۳۹۷/۱۱/۳۰/۱۹۵۰۸۲۶/

  • بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از معلمان و پرستاران و کارگران؛ تاریخ ۹/۲/۸۸
  • بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از معلمان استان فارس؛ تاریخ ۱۲/۲/۸۷

[۱] . معاون دبیر کل شورای عالی آموزش‌وپرورش.

[۲] . مدیر برنامه‌ریزی آموزشی در سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی درسی.

.[۳]  از مدیران اسبق آموزش‌وپرورش.