علیرضا خزائی | عملکرد بهتر با منابع کمتر: شکلگیری ابتکارات صرفهجویانه
یادداشت سیاستی علیرضا خزائی، تحلیلگر گروه اقتصاد و صنعت پژوهشکدۀ سیاستپژوهی و مطالعات راهبردی حکمت در بیست و یکمین شماره از گاهنامه حکمتانه منتشر گردید. متن کامل این یادداشت به شرح زیر میباشد:
چکیده
در ایران با آغاز دهۀ 1390 و کاهش قدرت خرید مصرفکنندگان، بهویژه اقشار متوسط و کمدرآمد و همچنین ادامۀ روند آن، حساسیت مصرفکنندگان نسبت به خط بودجۀ خود و قیمت محصولات، بیشتر شده است. از سویی دیگر، سهم تحقیق و توسعه از تولید ناخالص داخلی در کشور نسبت به میانگین جهانی، پایینتر است؛ بنابراین شرایط بالا، به نوعی این نکته را در خود دارد که مدل صنعتی تحقیق و توسعه در ایران در حال حاضر توانایی شکلگیری گسترده ندارد؛ بنابراین بهکارگیری سیاستی متناسب با این شرایط، ضروری به نظر میرسد. در این یادداشت به بررسی شکلگیری ابتکارات صرفهجویانه و مزیت آن بهطور مختصر پرداخته شده است و در انتها، پیشنهاداتی با محوریت ابتکارات صرفهجویانه ارائه شده است.
مقدّمه
در اواخر دهۀ 90 میلادی شرکت خودروسازی رنو به طراحی خودروهایی ارزان؛ اما مدرن، مطمئن و راحت پرداخت. این امر به این جهت بود که خودروهای جدید با آنکه از نظر فنّی پیشرفتهای بالایی داشتند؛ اما قیمت این خودروها بر میزان فروش آنها تأثیر بهسزایی داشت. بهویژه آنکه در کشورهای با درآمد متوسط، مردم به دنبال خودروهای ارزان هستند. شرکت رنو این مأموریت را به یکی از مدیران ارشد خود «ژان ماری هرتیگر[1]» محول کرد. هرتیگر به این موضوع پی برد که هدف، تنها ساخت یک خودرو ارزان نیست، بلکه علاوه بر قیمت مناسب، کیفیت بالا هم باید در طراحی لحاظ میشد. این هدف یک مسئله را نیز با خود به همراه داشت و آن عملکرد بهتر با منابع کمتر بود.
این مسئله با ذهنیت و نوع نگاه مهندسان بخش تحقیق و توسعه (R&D) متفاوت بود. کارشناسان و مهندسان بخش تحقیق و توسعه در کشورهای صنعتی و توسعهیافته، غالباً در یک محیط غنی (از نیروی کار ماهر و سرمایه) و در اقتصادی باثبات و البته رقابتی رشد کردهاند. شرکتها برای باقی ماندن در رقابت (ارائۀ نوآوری و پاسخ به نیازهای جدید مشتریان) بودجههای سنگینی را در بخش تحقیق و توسعه اختصاص میدهند تا محصولات پیشرفتهتری را خلق کنند؛ بنابراین روش کار و نحوۀ اجرای پروژههای تحقیق و توسعه در این کشورها با نگاه «هرچه بزرگتر، بهتر[2]» شکل گرفت.
شرکت رنو برای انجام این پروژه، نیاز به تغییر ذهنیت را در میان کارکنان خود لازم دید و برای تولید خودروی جدید، پروژه را در کشور رومانی، جایی که کارکنان آن با کار در شرایط با منابع محدود آشنا بودند، آغاز کرد. از یک سو، مهندسان رنو دقت و کیفیت را در محصول لحاظ میکردند و از سویی دیگر، مهندسان رومانیایی تجربه و مهارت خود را در ساخت ساده و کمهزینۀ پروژه وارد میکردند. نتیجه، بسیار موفقیتآمیز بود. رنو با رونمایی از خودروی لوگان (logan) علاوه بر آنکه در اقتصادهای نوظهور و اروپای شرقی حضور پیدا کرد، در غرب اروپا نیز توانست برای خود مشتریانی پیدا کند. این بازار در غرب اروپا شامل افراد حساس به بودجه میشد و رنو موفق شد این افراد را جزء مشتریان جدید خود قرار دهد.
این موفقیت و دستاورد اگرچه برای شرکت رنو بزرگ بود؛ اما مهندسان این شرکت نیاز به آشنایی بیشتر و تسلط بر مهندسی صرفهجویانه یا همان عملکرد بهتر با منابع کمتر، داشتند؛ مسئلهای که در بازارها و شرکتهای غربی قابل مشاهده نبود. مدیران این شرکت در بازدیدهای خود در کشور هند به توانایی آنها در زمینۀ نوآوری سریعتر، بهتر و ارزانتر پی بردند و این همان چیزی بود که به دنبال آن بودند؛ به همین جهت مدیران این شرکت تصمیم بر این گرفتند تا تعدادی از کارکنان خود را برای فراگیری این تکنیکها به هند بفرستند.
این مثال نمونهای از شکلگیری مهندسی صرفهجویانه در صنعت خودروسازی بودهاست؛ اما باید به این نکته توجّه کرد که ابتکارات صرفهجویانه مختص صنعت خودروسازی نبوده و بازارهای بزرگی وجود دارد که با مدل صنعتی تحقیق و توسعه در کنار رقبای صرفهجو قابل دست یافتن نیستند؛ بنابراین بهکارگیری ابتکارات صرفهجویانه در تولید محصولات و ارائۀ خدمات، نه تنها منطقی بلکه امری ضروری به نظر میرسد.
بررسی و تحلیل
شکلگیری اقتصاد صرفهجویانه
ابتکارات صرفهجویانه به عملکـرد بهتـر بـا منابـع کمتـر و پیدا کردن روشهایـی بـرای کاهــش پیچیدگــی در همــۀ جنبههــای کســب وکار اشــاره دارد (رادجو، ناوی و پرابهو، جیدیپ، 1398، ص 53). نکتۀ اول، ابتکارات (اقتصاد و مهندسی) صرفهجویانه مختص صنعت خودرو نیست، بلکه ایجاد محصولات و خدمات باکیفیت و ارزان در تمامی صنایع و بخشهای خدماتی کشورهای جهان حتی در کشورهای توسعهیافته احساس میشود.
وقوع تغییرات اقتصادی در 15 سال گذشته (از بحران مالی 2008) تا به امروز موجب بروز رفتارهای صرفهجویانه و بهکارگیری سیاست ریاضت اقتصادی توسط دولتها در کشورهای توسعهیافته شد. افراد کمدرآمد نیز در کشورهای توسعهیافته همچون اروپای غربی، یک بازار چند صد میلیارد دلاری را به خود اختصاص میدهند که شرکتهای غربی، غالباً با تمرکز بر قشر مرّفه و متوسط، آنها را در برنامهریزیهای خود کمتر در نظر گرفتهاند. همچنین در سه سال اخیر، همهگیری کرونا و پس از آن جنگ اوکراین، درآمد و هزینۀ بسیاری از افراد را در اروپا و آمریکای شمالی تحت تأثیر قرار داده است. قشر متوسط جامعه نسبت به هزینه، حساسیت بیشتری نشان میدهد و برای پرداختیهای خود به دنبال ارزش بیشتری است. مصرفکنندگان در کشورهای توسعهیافته در حال کسب آگاهی بیشتر از ارزش دریافتی هستند و به دلیل محدودیت در بودجۀ خود انتظار محصولات باکیفیتتر و با دوامتر را دارند و به مرور زمان، کمّیت در حال واگذاری جای خود به کیفیت است.
در بازارهای کشورهای در حال توسعه نیز بازارهای بزرگی وجود دارد که با مدل صنعتی تحقیق و توسعه در کنار رقبای صرفهجو قابل دست یافتن نیستند؛ بنابراین بهکارگیری ابتکارات صرفهجویانه در تولید محصولات و ارائۀ خدمات نه تنها منطقی، بلکه امری ضروری به نظر میرسد.
انتقال دانش ضمنی
نکتۀ دوم در این نمونه، انتقال دانش ضمنی است. دانش ضمنی، دانشی است که قابل کدگذاری نبوده و ریشههای آن در تجارب فرد نهفته است؛ به بیان دیگر، دانش نهفته در کارکنان است که آن را مفصلبندی نمیکنند. در این مثال، در دو مورد، انتقال دانش ضمنی صورت گرفته است: مورد اول هنگامی رخ داد که مهندسان رنو به رومانی رفته و از تجربیات مهندسان رومانیایی در کاهش هزینهها استفاده کردند. این انتقال نه از طریق کتاب و یا برگزاری جلسۀ آموزش، بلکه از طریق تجربۀ مشترک و تعامل کارکنان دو مجموعه شکل گرفت. در این تعامل، کارکنان با الگوی ذهنی یکدیگر آشنا شده و با ترکیب آن به ساخت محصول موردنظر دست یافتند. همچنین در ارتباط با مورد دوم، انتقال تعدادی از کارکنان رنو به هند برای فراگیری نوآوری سریعتر، بهتر و ارزانتر، انتقال دانش ضمنی صورت گرفته است. کارکنان رنو برای دستیابی به نوآوریهای سریع و ارزان، نیاز به حضور و انجام تمرین و کسب تجربه در کشور داشتند و این جزئی از دانش ضمنی محسوب میشود.
ادعایی وجود ندارد که تمام ابتکارات صرفهجویانه جزء دانش ضمنی است؛ اما بخش مهمی از تکنیکهای صرفهجویانه و دستیابی به آنها نیاز به انتقال دانش ضمنی دارد. دانش ضمنی با تأکید بر یادگیری عملی، یادگیری کاربردی و هوش عملی، گرایش به عملی بودن دارد تا اینکه ماهیت نظری داشته باشد. بسیاری از تکنیکها صرفهجویانه، از مشارکت تجارب، مشاهده و تعاملات رو در رو و شناخت الگوی ذهنی شکل میگیرد؛ برای مثال شناخت نیازهای مشتریان و تغییرات آن نیاز به شناخت الگوی ذهنی مصرفکنندگان، مشاهدات و پیبردن به تجربیات آنان دارد. همۀ این موارد، جزء دانش ضمنی محسوب میشوند.
وضعیت تحقیق و توسعه در ایران
در ایران با آغاز دهۀ 90 و کاهش قدرت خرید مصرفکنندگان بهویژه اقشار متوسط و کمدرآمد و همچنین ادامۀ روند آن، حساسیت مصرفکنندگان نسبت به خط بودجۀ خود و قیمت محصولات، بیشتر شده است؛ از سویی دیگر، سهم تحقیق و توسعه از تولید ناخالص داخلی در کشور نسبت به میانگین جهانی، پایینتر است. در این زمینه توان مالی پایین شرکتها، ریسک بالای سرمایهگذاری، مناسب نبودن مشوقهای دولتی و وجود ویژگیهای کالای عمومی در بخش تحقیق و توسعه[3]، میل به سرمایهگذاری در این حوزه را در ایران کاهش داده است؛ بنابراین شرایط بالا به نوعی این نکته را در خود دارد که مدل صنعتی تحقیق و توسعه در ایران در حال حاضر توانایی شکلگیری گسترده ندارد؛ چرا که این نوع مدل برای توجیه سرمایهگذاری سنگین، نیاز به بازار باثبات همراه با مصرفکنندۀ گسترده دارد.
نتیجهگیری و پیشنهادهای سیاستی
به نظر میرسد راه حل مناسب و سازگار با شرایط اقتصادی و ساختاری کشور برای حرکت و جبران عقبماندگی بخش تحقیق و توسعه، استفاده از رویکرد مهندسی ابتکارات صرفهجویانه است؛ بنابراین سیاستهای زیر پیشنهاد میشود:
- بهکارگیری رویکرد ابتکارات صرفهجویانه در شرکتهای داخلی با توجّه به سازگاری آن با شرایط اقتصادی کشور
- بخش قابل توجهی از این رویکرد مربوط به یادگیری است. بهکارگیری سیاستهایی برای انتقال دانش ،از جمله دانش ضمنی در این باره، ضروری به نظر میرسد.
انتقال تکنیکهای ابتکارات صرفهجویانه و حتی کارشناسان خارجی این زمینه به کشور؛ در این مورد ذکر چند نکته لازم است:
- شناسایی شرکتهای متبحر در تکنیکهای ابتکارات صرفهجویانه و برقراری ارتباط و ایجاد تعامل شرکتهای ایرانی با آنها برای انتقال تکنیکها؛
- شناسایی صنایعی که زمینۀ انتقال سریع تکنیکها در آنها موجود است؛
- بهکارگیری سیاستهای تشویقی از سوی دولت به شرکتهای خصوصی در این زمینه.
- منظور از انتقال دانش نه تنها از خارج کشور است، بلکه شامل انتقال دانش از تجربیات مصرفکنندگان داخلی و خارجی (تعاملات و الگوهای ذهنی و…)، تولیدکنندگان و مبتکران داخلی و خارجی است؛ بنابراین بخشی از سیاستگذاری برای انتقال دانش، معطوف به خارج و بخشی معطوف به داخل است. در این باره، ایجاد زمینه برای اشتراک اطلاعات، فراهمآوری و دسترسی آسان به اطلاعات سودمند خواهد بود.
منابع و ضمائم
1. رادجو، ناوی و پرابهو، جیدیپ (1398)؛ ابتکارات صرفهجویانه (چهطور با کمترین منابع بهترین عملکرد را داشته باشیم.)، ترجمۀ عربی، مریم و بنایی، نسیم، انتشارات امینالضرب.
2. اشتریان، کیومرث و امامی میبدی، راضیه (1389). دانش ضمنی و سیاستهای انتقال تکنولوژی با تأکید بر فنّاوری اطلاعات و ارتباطات، انتشارات دانشگاه تهران. Stiglitz, J. E. (1999). Knowledge as a global public good. Global public goods: International cooperation in the 21st century, 308, 308-325.
[1] JEAN-MARIE HURTIGER
[2] Bigger is better
3- تولید محصول جدید در بخش تحقیق و توسعه وابسته به دانش است. دانش با محصولات معمولی متفاوت است و یک کالای عمومی است، یعنی مصرف آن غیررقیبانه است(استیگلیتز،1999).