سیاست فرهنگی و بازآفرینی تمدنی در عصر صفویّه
موضوع این کتاب پژوهش در سیاست فرهنگی عصر صفویّه است. پرداختن به چنین موضوعی از چند جهت پیچیدگی دارد. اول، باید تعریف دقیقی از سیاست ارائه کنیم و تمایز یا تشابه آن را با مفاهیم نزدیک مشخص نماییم. دوم، تعریف سیاست فرهنگی است. پرداختن به موضوعهای فرهنگی بهنسبت سایر حوزههای سیاستی یا سیاستگذاری پیچیدهتر است. برای مثال، کمتر کسی در ضرورت دخالت دولت در آموزش، سلامت و امنیت تردید دارد. همینطور حیطه و گستره بحث در این موضوعها نیز تقریباً مشخص است؛ اما در موضوع فرهنگ چنین نیست و مباحث طولانی درباره امکان یا مطلوب بودن و حیطه مداخله دولت در فرهنگ جریان دارد. سومین و پیچیدهترین قسمت پرداختن به موضوع این کتاب تاریخی بودن آن است. دانش سیاستگذاری یک حوزه مطالعاتی جدید است که برای بهینهسازی عملکرد دولت توسعه پیدا کرد (اشتریان، 1376). دولت به معنای امروزی آن، تعاریف، سازوکار و اهداف متفاوتی با گذشته دارد. برای مثال، بروکراسی دولتی که یکی از نتایج آن مستند کردن اقدامات دولت است، امکان پژوهش سیاستی را فراهم میکند؛ اما سیاستپژوهی در تاریخ با موانعی مواجه است؛ بهطور مثال، فقدان منابع و مستندات کافی برای شکلگیری تصویری کامل از اقدامات و نتایج سیاستهای دولت. بنابراین در سیاستپژوهی تاریخی باید این نوع موانع و محدودیتها را نیز درنظر داشت. از دیگر موانع در پژوهش تاریخی میتوان به مفهوم زمانپریشی اشاره کرد؛ به این معنی که پژوهشگر ساختار ذهنی و تجربی خودش را که متعلق به دوره مدرن است به دورهای تاریخی تعمیم دهد.
سه مسئلهای که با عنوان پیچیدگیهای پرداختن به موضوع این کتاب مطرح شد، محتوای فصل اول را تشکیل میدهد. اگر بتوانیم به تعریفی از سیاست فرهنگی برسیم، به این معنی که بفهمیم دقیقاً در چه اموری میخواهیم مداخله کنیم، پس میتوانیم بپرسیم دولت صفویّه با این امور چگونه مواجه شده است و چطور از آنها استفاده کرده و چه تغییراتی در آنها ایجاد کرده است. بنابراین کشف شیوه مداخله، ابزارها و نتایج این مداخله در حوزه فرهنگ –سیاستپژوهی تاریخی- در دورۀ صفویّه سؤال یا هدف نهایی این کتاب است.
سیاستپژوهی در تاریخ حکمرانی از چند بُعد برای ما ارزشمند است. اولین بُعد سابقه طولانی کشورداری در این سرزمین است. بهویژه در دوره اسلامی تجربه انباشتهای درزمینۀ حکمرانی وجود دارد. بُعد دیگر، ضرورت شناخت پاسخها و سیاستهایی است که در مواجهه با چالشها اتخاذ شده است. بهویژه اینکه بسیاری از این چالشها برای انسانِ ایرانی پایدار است. برای مثال، ایران همواره کشور کمآبی بوده است؛ بنابراین نحوه مواجهه با این مشکل و توانایی تطبیق، تجربه ارزشمندی است که مطالعه آن میتواند برای خلق راهکارهای جدید نیز مؤثر باشد. در حوزه فرهنگ نیز چنین است. میتوان نشان داد برخی مسائل فرهنگی امروز از سابقه طولانی برخوردار است. برای مثال نهیِ دینیِ نقاشی موجودِ جاندار منجر به حذف هنر نقاشی در جامعه ایرانی نشد، بلکه به خلق سبکها و شیوههای جدیدی انجامید. بنابراین یکی از دستاوردهای سیاستپژوهی تاریخی درزمینۀ فرهنگ، شناسایی راهکارهایی است که میتواند امروز نیز موردتوجه و استفاده سیاستگذاران این حوزه قرار گیرد.
این کتاب به زودی توسط انتشارات پژوهشکده سیاستپژوهی و مطالعات رابردی حکمت چاپ و منتشر خواهد گردید.