دکتر سیدمقداد ضیاءتبار | آنچه از 4 سال آینده باید بدانیم

یادداشت سیاستی دکتر سیدمقداد ضیاءتبار‌احمدی، پژوهشگر ارشد گروه اقتصاد و صنعت پژوهشکده سیاست‌پژوهی و مطالعات راهبردی حکمت که در 13 تیر ماه 1403 در روزنامه فرهیختگان منتشر شده است:

کارزار انتخاب ریاست‌جمهوری چهاردهم به روزهای پایانی خود نزدیک شده و به‌زودی برنده نهایی این ماراتن از بین دو نامزد راه‌یافته به دور دوم مشخص خواهد شد. به مانند گذشته و به سبکی که چندان هم دور از انتظار نبود، در ایام تبلیغات شاهد برنامه‌ها و راهکارهای متنوعی از نامزدها برای حل مسائل جامعه ایران (به‌ویژه اقتصاد) بودیم؛ برخی‌ها به بیان جزئیات برنامه‌هایشان پرداختند و برخی‌ به‌طور کلی و گذرا اشاراتی داشتند. نکته‌ای که اما مغفول ماند، ارائه یک تصویر صحیح و واقع‌بینانه به مردم از شرایط و نحوه‌گذار از مبدا «بحران‌های موجود» به مقصد «وضعیت مطلوب» است. همگی در حال ترسیم «مقصد» هستند حال آنکه «مسیر» رسیدن به مقصد مهم‌تر است. 
در وضعیت کنونی در بین عامه مردم هیچ تصویری از اینکه معضل تورم در یک بازه چندساله باید حل و فصل شود، وجود ندارد. کسی نمی‌داند شیوه صحیح اصلاح ناترازی انرژی چگونه است و در چند سال قرار است به سرانجام برسد و پیامدهای آن بر معیشت مردم چیست. کسی نمی‌داند بحران صندوق‌های بازنشستگی را در چند دهه باید حل‌و‌فصل کرد. کسی نمی‌داند در یک دوره چهارساله، چند درصد از فرآیند اصلاح ساختار بودجه و شبکه بانکی را می‌توان به پیش برد. به تبع کمتر کسی از پیامد اجرای اصلاحات ساختاری در موارد گفته‌شده خبر دارد. در علم پزشکی، هنگامی که بیمار به پزشک مراجعه می‌کند، پزشک وی را با تمام ابعاد بیماری آشنا می‌کند و درصورت نیاز به عمل جراحی، بیمار تصویری درست از درد پس از عمل، مدت زمان و سختی‌های دوره نقاهت دارد. اما در سیاست موضوع کمی پیچیده است. سیاستمدار، در بهترین حالت اگر آگاه از مسائل جامعه باشد، با هدف رأی‌آوری از شرح کامل واقعیت‌ها اجتناب می‌کند. انبوهی از وعده‌های ممکن و ناممکن را عرضه می‌کند و در پایان دوره مسئولیت حتی اگر در مسیر حل مسائل هم گام برداشته باشد، باز هم در نگاه مردمش ناکام بوده است. این موضوع را می‌توان با طرح یک پرسش از مردم مورد بررسی قرار داد. چنانچه پرسیده شود «در چه حالتی در انتهای دوره چهارساله، به رئیس‌جمهور چهاردهم نمره قبولی می‌دهید؟» احتمالا با فهرستی از رخدادهای مثبت مواجه خواهید شد که تحقق تمامی آنها در چهار سال غیرممکن است. 
قصه‌ای که در رقابت‌های ریاست‌جمهوری چهاردهم با آن مواجه هستیم نیز از جنس مساله‌ اخیر است. نامزدها با ترس از دست دادن سبد رأی خود، تمایلی برای شرح دقیق بیماری و درد ناشی از درمان ندارند؛ گویی که بدون تحمل رنج درمان، می‌توان در کوتاه‌ترین زمان بر بیماری فایق آمد. بخشی از این ترس منطقی و قابل درک است. در چنین شرایطی نقش نخبگان جامعه به‌ویژه متخصصان هر حوزه بسیار پررنگ می‌شود. به‌عنوان مثال یک دستورکار برای ما که درس اقتصاد می‌خوانیم، شرح صحیح مسائل برای اطرافیان و مخاطبان‌مان است. به آنها بگوییم فارغ از اینکه چه کسی رئیس‌جمهور شود، تورم در یک سال به زیر 10 درصد نزول نمی‌کند. به آنها بگوییم حل ناترازی انرژی پیچیده، زمان‌بر و دردناک است. به آنها بگوییم رفع تحریم‌ها ساده نیست. به آنها بگوییم رفع کامل فقر و محرومیت در یک یا دو دوره چهارساله محقق نمی‌شود. به آنها بگوییم قرار نیست همگی در عرض چهار سال صاحبخانه ‌می‌شوند. چنانچه نتوانیم در ایجاد این تصویر درست، موفق عمل کنیم، فارغ از اینکه مسعود پزشکیان رئیس‌جمهور باشد یا سعید جلیلی، اعتبار ایشان نزد مردم کاهش یافته و مجدد در انتهای دوره چهارساله با مردمی ناراضی طرف خواهیم بود. مصداق این ادعا، آن چیزی است که در پایان دوره سه‌ساله دولت شهید رئیسی با آن مواجه هستیم. بسیاری از شاخص‌های اقتصادی در این دوره کوتاه رو به بهبود نهادند، اما کمتر روایتی از موفقیت دولت ایشان می‌شنویم و می‌خوانیم. ترسیم و ایجاد تصویر درست از مسیر حل مسائل، یک گام بزرگ روبه‌جلو در مسیر آگاهی‌بخشی و بلوغ فکری جامعه خواهد بود. در یک حالت ایده‌آل، دولت‌ها براساس مسیری که پیموده‌اند قضاوت خواهند شد نه براساس حل نهایی معضلات و مشکلات. 

📎 برای مشاهده یادداشت در روزنامه فرهیختگان اینجا کلیک نمائید.