امیر رجائی | آسیب‌شناسی خط‌مشی گذاری آموزش عالی در ایران

امروزه آموزش عالی به عنوان یکی از پیشران‌های مهم برای دستیابی کشورها به توسعه پایدار به شمار می‌رود. لذا، پرداختن به مسائل و چالش‌های پیش روی آن اهمیت بسیاری دارد. بنا به نظر صاحب‌نظران آموزش عالی از جمله مسائل اصلی این حوزه خط‌مشی‌گذاری آموزش عالی است. از این رو، پژوهش کنونی با هدف آسیب‌شناسی خط‌‌‌مشی‌گذاری آموزش عالی کشور انجام شد. بدین منظور، با اتخاذ رویکرد کیفی از روش تحلیل محتوا برای شناسایی آسیب‌ها استفاده شد. بدین ترتیب که ابتدا ادبیات پژوهشی در حوزه خط‌مشی‌گذاری عمومی و خط‌مشی‌گذاری آموزش عالی مرور شد. در گام بعد متون مرتبط با آسیب‌شناسی خط‌‌مشی‌گذاری آموزش عالی گردآوری گردید. سپس، با صاحب‌نظران و متخصصان حوزه آموزش عالی در خصوص آسیب‌های خط‌مشی‌گذاری آموزش عالی کشور مصاحبه و مصاحبه‌‌ها پیاده‌سازی شد. در گام بعد، متون پیاده‌سازی شده مصاحبه‌ها و متون مرتبط با آسیب‌شناسی خط‌مشی‌گذاری آموزش عالی با روش تحلیل محتوای مضمونی مورد بررسی قرار گرفتند و آسیب‌های خط‌مشی‌گذاری آموزش عالی در قالب سه دسته آسیب‌های فرایندی، آسیب‌های ساختاری، و آسیب‌های مرتبط با ویژگی‌های زمینه‌ای شناسایی شدند. یافته‌ها حاکی از آن بود که دو معضل اساسی در خصوص آسیب‌های فرایندی خط‌مشی‌گذاری آموزش عالی عبارتند از «فراهم نبودن الزامات علمی و عملی فرایند خط‌مشی‌گذاری»، و «ضعف در اجرای مناسب خط‌مشی‌های مدون». هم‌چنین، آسیب‌های کلان ساختاری خط‌مشی‌گذاری آموزش عالی شامل «ضعف در برآورده ساختن الزامات مورد نیاز برای پیاده‌سازی مناسب سیستم تمرکزگرای اداره امور» و «کم‌کارآمدی و پایین بودن میزان اثربخشی شورای عالی انقلاب فرهنگی» است. علاوه‌ بر موارد فوق، آسیب‌های کلان خط‌مشی‌گذاری مرتبط با ویژگی‌های زمینه‌ای دربردارنده مواردی نظیر «مساعد نبودن ویژگی‌های زمینه‌ای برای تفکر و خط‌مشی‌گذاری درباره موضوعات آموزش عالی»، «کم‌کارآمدی فرهنگی دانشگاه‎ها در ساختن نظام هنجاری و در تولید علم و فراهم‌ آوردن الزامات آن» و «فهم نادرست از پدیدارهای علم و فناوری و آموزش عالی و دست نیافتن به یک اجماع پیرامون آن‌ها» است. در گام آخر، پیشنهادهایی برای برطرف نمودن آسیب‌ها ارائه گردید.