آرمان رضایتی، سید محمدرضا باقرزاد، جواد داوری، سید علیرضا نیکبخت | طراحی مدل شبیه سازی و پیش بینی جبهه بندی ها و ائتلاف ها در غرب آسیا
مدل شبیه سازی و پیش بینی جبههبندی ها و ائتلاف های منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا با رویکرد مدل سازی عامل مبنا و بر مبنای مدل مطلوبیت انتظاری طراحی شده است و نرمافزاری نیز به عنوان ابزار استفاده از این مدل طراحی و پیاده سازی شده است. در این مدل سه پارامتر اصلی تاثیرگذار بر مواضع کشورها در قبال یکدیگر «وضعیت»، «اهمیت» و «توانایی» هستند. اجرای این مدل نشان دهنده این است که پارامتر اهمیت بیشترین پتانسیل را برای تاثیرگذاری ایران بر مواضع دیگر کشورها علیالخصوص کشورهای چین و روسیه نسبت به مسائل منطقه غرب آسیا دارد و در مقابل پارامتر ظرفیت، پایدارترین پارامتر است و از این جهت تغییر مواضع کشوری که مواضعی برخلاف ایران دارد از طریق تغییر در پارامتر ظرفیت، تاثیر کمی خواهد داشت.
ضرورت و اهداف پژوهش
مساله پیش بینی تحولات سیاسی و ژئوپلیتیک همواره مورد توجه سیاستمداران، تصمیم گیران و محققان حوزه های راهبردی بوده است. روش های معمول مبتنی بر تحلیل ذهنی مساله توسط کارشناسانی است که از یک سو بر نظریه ها و از سوی دیگر بر داده های مساله اشراف دارند. اما با پیچیده شدن فضای مساله کار پیشبینی برای این کارشناسان بسیار سخت میشود. به این ترتیب استفاده از ابزارهایی که این پیچیدگی محاسباتی را از پیش پای مساله تحلیل های راهبردی بردارند ضروری به نظر میرسد. در این راستا هدف این پژوهش طراحی مدلی برای پیشبینی تحولات مواضع کشورهای درگیر در منطقه غرب آسیا و روند شکلگیری ائتلافها و جبههبندی ها در این منطقه است.
معماری مدل
منطق حرکت بازیگران در این مدل به این ترتیب است که در هر گام زمانی، هر بازیگر در مورد سایر بازیگران بر سر این دوراهی قرار میگیرد که آیا با آن بازیگران وارد کنش فعال ( اعم از درگیری یا مذاکرات به منظور نزدیکی مواضع) شود یا نسبت به آنها منفعل باقی بماند. کنش فعال میتواند عواقبی نظیر موفقیت بدون هزینه یا ورود به درگیری داشتهباشد. درگیری نیز میتواند نتایجی چون پیروزی یا شکست را به همراه داشته باشد. از سوی دیگر در صورت انفعال نیز متناسب با تصمیمات و اقدامات بازیگران مقابل، نتایج متفاوتی برای بازیگر مورد نظر حاصل میشود. احتمال وقوع هریک از عواقب ذکرشده با در نظر گرفتن پارامترهایی نظیر توانمندی بازیگران، میزان حمایت سایر بازیگران از هر بازیگر و … با استفاده از فرمول ها و مدل هایی مشخص محاسبه میشوند. مجموعه چنین تحولاتی در روابط کشورها و در نتیجه مواضع تک تک کشورها دینامیک فضای منطقه را شکل میدهد.
پارامترهای مدل
این مدل شامل چند بازیگر است که هر کدام تواناییهایی دارند که میتوانند متناسب با آن یکدیگر را تهدید کنند یا در مقابل تهدید دیگران از خود دفاع کنند. هر یک از این بازیگران به عنوان عاملهای اصلی مدل سه متغیر دارد: وضعیت ، اهمیت و توانایی. پارامتر «وضعیت» موضع هر بازیگر را در فضای منطقه غرب آسیا نشان میدهد. وضعیت هر کشور با توجه به دوری یا نزدیکیاش به هر کدام از قطبهای حاضر در منطقه نظیر ایران، عربستان، آمریکا و … مشخص میشود. پارامتر «اهمیت» میزان اهمیت مساله را برای هر بازیگر نشان میدهد. منظور از میزان اهمیت، میزان تمرکز، دخالت و هزینهای است که بازیگر در فضای منطقه غرب آسیا انجام میدهد. در نهایت پارامتر «ظرفیت» میزان تواناییهای یک بازیگر را نشان میدهد. نیروی نظامی، مذاکرات تجاری، تأثیرات مالی و سازمانی، سرمایه اجتماعی و قدرت متقاعدکنندگی از مولفههای پارامتر ظرفیت محسوب میشوند.
متغیرهای دیگری نیز مانند «ریسک پذیری»، «انفعال یا فعال بودن»، «میزان اعتقاد بازیگران به خود در بین دیگر بازیگران» و … در مدل وجود دارند که توضیح آنها نیاز به مجال بیشتری دارد.
نتایج حاصل از اجرای مدل
با اجرای چندین باره مدل مشاهده میشود که نتایج شبیهسازی در اکثریت اجراها الگوهای مشابهی را نشان میدهد که حاکی از تعدیل مواضع آمریکا و متحدین جهانی و منطقهای آمریکا است. نتایج نشان میدهد که دو کشور چین و روسیه نقشی محوری را ایفا میکنند و به تعبیری در حال شکلدهی به یک قطب جدید هستند. ایران در طی شبیهسازی معمولا روندی را طی میکند که در طی آن مقداری از موضع رادیکال اولیه خود نسبت به آمریکا فاصله میگیرد و مواضعش به مواضع چین و روسیه نزدیکتر میشود. همچنین ترکیه که در ابتدا طبق نظر خبرگان جایی در میانه بازی و نزدیکتر به چین و روسیه دارد در ادامه و با تعدیل مواضع آمریکا به آمریکا نزدیکتر میشود. نقش اتحادیه اروپا نیز بسیار برجستهاست، و نقش مهمی در همگرایی جامعه جهانی دارد.
تحلیل ها و پیشنهادهای سیاستی
از بین پارامترهای مدل، پارامتر «اهمیت»، حتی با وجود اشخاص فعلی در صحنه سیاست کشورها نیز قابل تغییر است. مثلا حساس نمودن روسیه نسبت به سوریه توسط ایران و ورود مستقیم روسیه در سوریه مثالی روشن در تغییر اهمیت است. تلاش برای تغییر در اهمیت، در صحنه سیاست جهانی امری سابقهدار است. به طور مثال کشورها برای کمکردن حضور موثر کشوری سعی میکردند آن کشور را در جبههای دیگر درگیر کنند تا از این طریق اولویت جبهه اولیه برای وی کمتر شود.
پارامتر «ظرفیت» (توانایی های سخت و نرم) به نوعی پایدارترین پارامتر است و به آسانی قابل تغییر نیست، موضع بازیگران نیز معمولا تا حد زیادی از پایداری برخوردار است. مگر اینکه بازیگران صحنه سیاست کشوری به کلی تغییر کنند یا آن کشور به هر طریق دچار زلزلهای سیاسی شود (مانند کودتای ترکیه). در بین پارامترهای سهگانه یادشده پارامتر «اهمیت» شاید انعطافپذیرترین آنان باشد. بنابراین ایران برای پیشبرد اهداف خود در منطقه میتواند روی این پارامتر کار کند. میزان قدرت و نقشآفرینی ایران در عرصه سیاست جهانی شاید به آن مقدار نباشد که بتواند اهمیت منطقه غرب آسیا را در نظر دشمنان موثرش در منطقه کاهش دهد؛ اما این توانایی را دارد که کشورهایی که موقعیتی نزدیک به وی دارند را به تاثیرگذاری و توجه بیشتر به منطقه غرب آسیا ترغیب کند. این تجربه موفق در مورد مساله سوریه و به واسطه حضور روسیه اتفاق افتاد و میتواند آغازی بر تجربههای اینچنینی در حوزههای دیگر باشد.
تغییر پارامتر «اهمیت» در کشورهایی که «ظرفیت» بیشتری دارند، کارسازتر است. در چنین کشورهایی نیز تغییر پارامتر اهمیت در کشورهایی که «موضع» نزدیکتری به ما دارند آسانتر است. به طور مثال، نتایج این شبیهسازی نشان میدهد که با تغییر پارامتر «اهمیت» در مورد کشوری مثل چین، به سرعت اوضاع را به نفع ایران تغییر خواهدداد و کشورهایی چون آمریکا مجبور به تعدیل مواضع خود میشوند.
جمعبندی
سه متغیر مهم و تاثیرگذار در مدل ارائهشده در این پژوهش متغیرهای موضع، اهمیت و ظرفیت هستند؛ که به نحوی تعاملات عاملها با توجه به این متغیرها شکل میگیرند. با اجرای مدل آنچه که به طور مشترک در تمامی اجراها مشاهدهمیشود تعدیل مواضع آمریکا و متحدین جهانی و منطقهای آمریکا است. همچنین نتایج نشان میدهد که دو کشور چین و روسیه نقشی محوری را ایفا میکنند و به تعبیری در حال شکلدهی به یک قطب جدید هستند. اما ایران میتواند با ترغیب کشورهایی که موقعیتی نزدیک به وی دارند به تاثیرگذاری و توجه بیشتر به منطقه غرب آسیا از پارامتر «اهمیت» بهعنوان انعطافپذیرترین پارامتر استفادهکند؛ کما اینکه در مورد مساله سوریه و به واسطه حضور روسیه این اتفاق رخدادهاست و و میتواند آغازی بر تجربههای اینچنینی در حوزههای دیگر باشد.
این مطالعه در پژوهشکده سیاست پژوهی و مطالعات راهبردی حکمت با همکاری آرمان رضایتی، سید محمدرضا باقرزاد، جواد داوری و سید علیرضا نیکبخت در سال ۱۳۹۷ انجام شدهاست.