سهراب محمدی پویا و محمود آرائی | طراحی الگوی مطلوب تربیت معلم در نظام جمهوری اسلامی ایران

با پیشرفت روزافزون نظام‌های آموزشی در طول تاریخ، همواره بر نیاز و ضرورت آمادگی و تربیت افرادی که قصد فعالیت تخصصی در این حیطه را دارند، افزوده شده است. تا جایی که از تربیت معلم و اتخاذ راهبردها و سازوکارهای لازم جهت آمادگی معلمان برای ورود به‌عرصه و شغل معلمی در صورت کار وزارت / نظام آموزش و پرورش کشورهای مختلف جهان قرار گرفته است. چرا که آماده‌سازی معلمان همخوان با فسلفه‌ها و آرمان‌های حکومت یک موضوع اساسی در جهت اشاعه و تربیت انسان مطلوب در جامعه به شمار می‌رود. از این رو در بند 3 سیاست‌های کلی ایجاد تحول در نظام آموزش و پرورش  تحت عنوان « بهسازی و اِعلای منابع آموزش و پرورش به‌عنوان محور تحول در نظام تعلیم و تربیت کشور و بهبود مدیریت منابع انسانی» و در بندهای مختلف این محور بر موضوعاتی نظیر؛ (بند3-1) ارتقاء کیفیت نظام تربیت‌معلم و افزایش مستمر شایستگی‌ها و توانمندی‌های علمی، حرفه‌ای و تربیتی فرهنگیان و روزآمد ساختن برنامه‌های درسی مراکز و دانشگاه‌های تربیت‌معلم و شیوه‌های یاددهی و یادگیری برای پرورش معلمان باانگیزه، کارآمد، متدین، خلاق و اثربخش، و (بند 3-2) بازنگری در شیوه‌های جذب، تربیت، نگهداشت و به‌کارگیری بهینه نیروی انسانی موردنیاز آموزش و پرورش و بسترسازی برای جذب معلمان کارآمد و دارای شایستگی‌های لازم آموزشی، تربیتی و اخلاقی بعد از گذراندن دوره مهارتی و … اشاره شده است که به خوبی گویای اهمیت موضوع جذب و تربیت معلمان است. با این حال علی رغم تأکیدات گسترده اسناد بالادستی به موضوع تربیت‌معلم متأسفانه هنوز شاهد عملکرد مطلوب در این زمینه نبوده و می‌توان ادعا کرد که نظام تربیت معلم کشور ایران دچار کژکارکردی شده است. برای این مدعا نیز می توان شواهد گسترده ای آورد. اول اینکه وزارت آموزش و پرورش دچار چالش بازنشستگی شده است و تا سال 1401 بیش از 1 سوم نیروی انسانی خود را در اختیار نخواهد داشت چرا که به مرحله بازنشستگی می‌رسند و به طبع جایگزینی این تعداد حجم بالای نیروی انسانی در این زمان اندک – فارغ از مناقشه وجوه تأمین کنندگی یا وظیفه تربیتی نهاد تربیت معلم – کار بسیار مشکلی است. از دیگر مشکلات نظام تربیت معلم کشور ایران حضور بخش اعظمی از حق التدریسان آموزشی و آموزشیاران نهضت سواد آموزی است که همواره درخواست تبدیل وضعیت به پیمانی و رسمی دارند. از سوی دیگر رتبه‌های برتر رشته‌‌های علوم انسانی، تجربی و ریاضی چندان علاقه و تمایلی به انتخاب و حضور در دانشگاه‌های فرهنگیان و تربیت دبیر شهید رجائی ندارند. ناظر بر این موارد به‌خوبی می‌توان دلالت‌های کژکارکردی نظام تربیت معلم را دریافت. لازم به ذکر است که برخی از متخصصان فقدان التزام مسئولان و دستگاه‌ها به اسناد بالادستی را از جمله مهم‌ترین مشکلات نظام تربیت معلم می‌دانند. از این رو کارگروه پژوهشکده سیاست‌پژوهی حکمت با توجه به مأموریت و اهداف خود درصدد است نسبت به « طراحی الگوی مطلوب نظام تربیت‌معلم جمهوری اسلامی ایران» اهتمام داشته و از این طریق به مطلوبیت نظام تربیت معلم و در وهله بعد نظام آموزش و پرورش کشور یاری رساند.