دکتر عابد گل‌کرمی | شهید چمران؛ مجاهد پیشرفت‌نگر

دکتر مصطفی چمران  (1310 تهران – 31 خرداد 1360 دهلاویه)، فیزیک‌دان، وزیر دفاع ایران، عضو شورای انقلاب، نماینده دوره اول مجلس شورای اسلامی و مشاور رهبر در شورای­عالی دفاع و از فرماندهان جنگ تحمیلی و بنیانگذار ستاد جنگ‌های نامنظم بود. گذشته از اینها چمران یک هنرمند بود و آثار هنری زیادی را بر جای گذاشت که از جمله آن‌ها می توان به تابلوهای نقاشی، مجسمه‌ها و عکس‌ها اشاره کرد. اینها تجلی ظاهری شخصیت پیشرفت‌­نگر چمران است اما همه واقعیت زندگی چمران نیست؛ چراکه شخصیت این شهید آن‌قدر پرابعاد و در عین حال پویاست که نمی‌­توان صرفا به موارد یادشده بسنده کرد. چمران شخصیتی چند بعدی داشت که نه در آن سکون می­‌بینی و نه یاس، بلکه شاه‌کلید شخصیتی او تحرک و پیشرفت تعالی­‌گونه است که به­ راستی موج‌گونه نبودش در آرامشش بود. با بررسی زندگی او می­‌توان به شدن پیوسته وجودی او در بستر زمان پی برد و وجوه شخصیت متکاملش را بیشتر درک کرد. چمران هرچند زاده ایران بود اما وطن نداشت و خود را از حجاب معاصریت تاریخ و محدودیت و مرزبندی جغرافیای جهان مادی‌گرا و مادی­‌زده رهانیده بود و مانند شیخ بهایی وطنش معرفت قلبی و فکری او بود و هر جا مظلومی و یا سنگری برای مبارزه با ظلم می­‌یافت دلش ناآرام و کالبد وجودی­‌اش آرام و مسکون آن سامان بی­‌سامان می‌شد و خانه او می­‌شد و تا آنجا که می‌­توانست در آبادانی و تعالی آنجا و باشندگانش می‌­کوشید و لحظه‌­ای از پای نمی­‌نشست که مبادا از درنگ ایشان نارسایی ایجاد شود و تلاش­ تکلیفی­شان در رسیدگی به محرومان و مظلومان نافرجام بماند. شاید به­ همین خاطر است که چمران را به تحصیل متعهدانه در آمریکا، مبارزه مجاهدانه در مصر و لبنان و کردستان و خوزستان، همکاری مدبرانه با امام موسی صدر (علیه الرحمه)، همراهی مشفقانه با امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی و مدیریت متفکرانه و مبتکرانه در جمهوری اسلامی ایران، می‌­شناسند.    

       اما آنچه در این نوشتار مدنظر است پرداختن به رویکرد پیشرفت‌نگرانه شهید چمران است و برجسته­‌کردن و نشان­ دادن شواهدی از شخصیت چمران از این منظر است. چمران از آن دسته پیشرفت­‌نگرهایی است که نمی‌توان صرفا با مراجعه به آثار و نوشته­‌هایش به این درک از شخصیت ایشان رسید؛ چراکه در آثار و نوشته‌هایش بیش از آنکه به برون و دنیای مادی پرداخته باشد به درون و ساختن شخصیت عرفانی و تعالی­‌بخشی آن پرداخته است و از سوی دیگر چمران از جمله نوابغی است که زندگی مبارزاتی او و مرگ انتخابی­اش او را از بارنشستن و ثمردهی مطلوب بازداشت و جهان اسلام و ایران از وجود انسان­‌ساز و آبادگرش محروم شد. از این­‌رو، اگر بخواهیم به شناسایی این وجه از شخصیت ایشان بپردازیم بایستی به رهکرد او و مشی مجاهدانه‌اش در عمر بابرکت­شان مراجعه کرد. به همین منظور ابتدا باید سخن دوستان و نزدیکان او در همه عرصه­‌های زندگی­‌اش که همراه و همکار او در فعالیت­‌ها و اقدامات بوده­‌اند، شنید. سپس به ساخته­‌ها و اندوخته­‌های او پرداخت و آنگاه بتوان به تحلیلی واقع­‌بینانه از رویکرد پیشرفت­‌نگرانه این انسان مجاهد رسید.

شهید چمران درد دین داشت و پیشرفت را در قالب دین و حکومت دینی اسلامی جستجو می­کرد و می گفت: «دین ناب، مکتب ناب و حکومت ناب حکومت اسلامی است که برآمده از اندیشه­ های امام خمینی (ره) است و جوهر این حکومت هم ولایت است» (به نقل منصوری لاریجانی، 1382). بر پایه همین دغدغه بود که ضمن تشکیل انجمن اسلامی دانشجویان غرب امریکا، با دوستان و همفکرانش به تبیین و تدریس اقتصاد اسلامی و حکومت اسلامی برای دانشجویان می­پرداخت و وی با تحلیل قوی که داشت به­ دنبال این بود که گوهر وجودی اسلام را در آن وانفسای مکاتب مادیگرای غرب و شرق به دانشجویان همفکر و هم کیش خود نشان دهد و اعتقاد داشت که «اسلام مکتب واسطه و ایده­ آل است و اشکالات حکومت­ها و مکاتب دیگر را ندارد» (به نقل از دکتر سعید سهراب­پور، 1382؛ دکتر عباسعلی زالی، 1397). چمران دین­ مداری بود که به چله­ نشینی و انزوا اعتقادی نداشت و باور داشت که مسلمانان نباید پستونشین و دنباله­ رو غرب و شرق باشند و از علم روز و مناسبات دنیا عقب باشند، به همین خاطر ضمن طی کردن بالاترین مدارج علمی و علم باوری، اهل کار گروهی بود و در سازماندهی و انسجام ­بخشی به کارها کم نظیر بود. چمران به­ نوعی معترض غفلت دین­داران و مسلمانان در دستیابی به علم و فناوری روز برای پیشرفت و تحول در برابر دشمنان اسلام بود و این اعتراض درونی چمران در این نیایشش را به­ خوبی می­توان درک کرد که ضمن قائل­ شدن رسالتی برای خود در جهت پیشرفت مسلمانان، با خدای خود می­گوید: «ای خدای من! من باید از نظر علم از همه برتر باشم تا مبادا دشمنان، مرا از این راه طعنه زنند. باید به آن سنگدلانی که علم را بهانه کرده و به دیگران فخر می­فروشند ثابت کنم که خاک پای من نخواهند شد. باید همه آن تیره ­دلان مغرور و متکبر را به زانو درآورم، آنگاه خود، خاضع­ترین و افتاده­ ترین فرد روی زمین باشم» (بینش و نیایش، 13). او اعتقاد داشت آنچه که باعث پیشرفت غرب شده دستیابی آنها به علم و مسلط­ شدن بر فناوری و سپس کار گروهی و مدیریت و سازماندهی است. لذا این دو اصل را بنا به هردلیل در بین جوامع مسلمین مغفول می­دید و در هر جایی که وارد خدمت می­شد سعی می­کرد در نظر و سخن نه­ تنها متذکر آنها شود بلکه با عملش به آنها جامه عمل بپوشاند و همگان را به آن دعوت می­کرد. به­ همین خاطر رمز کارگروهی و پیشرفت مسلمانان را در وحدت می­دانست. لذا به وحدت و برادری در بین مسلمانان تاکید داشت و هر گونه رفتار و عاملی که وحدت مسلمین را خدشه­ دار می­کرد، نمی­ پسندید و عاملی در عقب­ ماندگی و پس­رفت جوامع اسلامی می­ شمارد.

نتیجه آنکه؛چمران نمونه یک انسان مجاهد پیشرفت­نگر است و سعادت و پیشرفت جامعه را در خودآگاهی و خوداتکایی می­‌دانست که دو شاخصه بارز داشت؛ یکی تعهد منبعث از دین و دیگری تخصص برگرفته تحولات علمی روز دنیا است و از منظر ایشان  هر کس که بخواهد در آبادانی و پیشرفت جامعه و کشورش بکوشد اگر این دو بال را نداشته باشد نمی­تواند منشا خدمات و پیشرفت شود. روشن­تر آنکه، رهکرد شخصیتی چمران نمونه مجسم یک انسان مسئول و انقلابی است که ضمن عمل به مسئولیت مکتبی خود، عالمانه در جهت پیشرفت و تعالی کشور می­نگرد و پیشرفت و آبادانی را بستری برای رسیدن به سعادت و حیات طیبه می­داند. از این­رو، پیشرفت تعالی­ گونه چمران برای رسیدن به آرمان­شهری است که خود زیبا اینگونه آن را به تصویر می کشد:

     «آرزو داشتم مدینه فاضله­ ای به وجود آورم که در آن عدالت سایه افکند، چشمه عشق و محبت، سرزمین سینه­ های پاک انسان­ها را آبیاری کند، حقد و حسد و تهمت و بدی و کفر و جهل و ظلم از آن رخت بربندد. یتیمی با چشم اشک آلود به خواب فرو نرود، ناله دردمندی در نیمه ­های شب سکوت ظلمت را نشکافد، آه سوزانی از سر ناامیدی به آسمان نرود. آرزو داشتم که تجلی صفات خدایی را در همه جا و همه کس بینم، جمال و جلال و کمال و علم و خلاقیت و عشق و محبت و اخلاص و انسانیت را مدار زندگی بیابم. آرزو داشتم که شمع باشم سر تا پا بسوزم و ظلمت را مجبور به فرار کنم و به کفر و جهل اجازه ندهم که بر دنیا سیطره یابد»